امروز لکچر دادم تپوم شد هوووف خیلی عالی و با اعتماد بنفس کامل اما یکم طولانی شد البته چون موضوع جاذاب (به قول kata) بود همه شرکت کردن. 

وسط حرف زدنا داشتم فک میکردم جواب بچه هارو بدم و مث دیوار نگا نکنم فقط :/ غرق فک بودم یهو دیدم زل زدم (اصلا حواسم نبود) به دوتا پسرای ته کلاس که دارن حرف میزنن و سرشون تو گوشیه :// یهو تا دیدن دارم نگاشون میکنم یهو گوشیشون گذاشتن کنار و صاف نشستن و دیگه تا آخر لکچرم گوش کردن خخ D: منو این همه جذبه محاله محاله. 


وای از این ورزش آخرش منو به فنا میده و اندکی داده . به استاد باز پیام زدم که میای این هفته یا نه گف نه دیگه دانشگاه شما نمیام . میخوای بیا دانشگاه فلان چهارشنبه سالن فلان امتحانت بده :| خلاصه که در به در شدم 

به دوستم که تو اون دانشگاه درس میخونه گفتم . گف باهم میریم سرویس میاد میبرتمون وامیستم امتحانتو بدی بعدش میرم همایش (ینی دوستم) ینی بال درآوردم . خدارو شکر میدونست سالن کجاس :) 

چهارشنبه امتحان بدم خلاص شم :/ لنتییییی بدم میاد از ورزش دانشگاه خوبه یک واحده اینهمه آدمو عذاب میدن ایشش:/


+امروز که روزه نگرفتم خعلی عذاب وجدان گرفتم . فردارو میگیرم دیگه :/


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی دیچی چسب good نظام مهندسی کشاورزی ایرانشهر کرگدن ، ابراهیم و درخت جان عاشق خدا امنیت سایبری سیستم های کنترل و شبکه های صنعتی هیئت محبین اهل بیت (ع) شهر سهند اموزش Kipp احقاق